از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارم

از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارم

خدایا عاشقان را غم مده،شکرانه اش با من
از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارم

از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارم

خدایا عاشقان را غم مده،شکرانه اش با من

خسته ام....


خدایایک مرگ بدهکار و هزار آرزو طلبکار...

خسته ،

یا طلبم را بده یا طلبت را بگیر...

نه اهل دریا بودم ، نه آسمان ، نه زمین !
سبز شدم ریشه به جانت بخشیدم تا اهل دلت باشم و افسوس که دلت هیچ وقت با من نبود ...

چقدر متفاوت اند آدمها ...
عشق برای یکی دلگرمی ...
و برای دیگری سرگرمی ...

آرام میروم ، آنچنان آرام که ندانی کی‌ رفته ام اما وقتی‌ جای خالیه مرا ببینی‌ آنچنان سخت رفته ام که تمام عمر زمان رفتنم را فراموش نکنی !

خیلـی حــرف اسـت …
کـــه تــــو هـــر روز در گلـــویت
خــــاری کشنـــده احســـــاس کنــی
بـــــــرای کســـی کــه
” بـــدانــــی “
حتــــی یک بــار در عمـــرش
بــه خــاطـــــــر تـــو ” بغـــض ” هـــم نکــــرده اسـت…

رد پاهایم را پاک می کنم
به کسی نگویید
من روزی در این دنیا بودم.
خدایا می شود استعـــــفا دهم؟!
کم آورده ام …!

زیر آوار آخرین حرفت جا ماندم…
لعنتی…
نمیدانی خداحافظت چند ریشتر بود…

خیلی وقت است فراموش کرده ام …
کدامیک را سخت تر می کشم … ؟
رنــــج !
انتظار !
یا نفس را …

چه ساده بودم
آن هنگام که می پنداشتم
شکستنه دله کسی
ناگوارترین حادثه ی عالم است.
امروز که دلم شکست
عالمی تکان نخورد
به سادگیه خودم می خندم !! 

نظرات 1 + ارسال نظر
مریم چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:06 ب.ظ http://www.sooskesiah.blogsky.com

سلام سارا گلی
خسته نباشی
مطلبت قشنگ بود

سلام

مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد