زیاد قشنگ نیست،ولی به درد خوندن میخوره:
شبی بود
حال گریستن داشتم
نمیدانم،شاید دلتنگ بودم
ناگهان بویی اشنا به مشامم رسید
نوری روشن شد
و از پس تاریک و روشن چشمانم
تو نمایان شدی
مانند همیشه نبودی
چشمانت دیگر ان برق همیشگی را نداشت
ودر پس صورت زیبایت
غمی مبهم نمایان شد
چه راحت گفتنی ها را گفتی
در حالی که بغضی
صدای زیبایت را پوشانده بود
ارامو زمزمه وار گفتی:
دیگر نمیخواهمت
وچه ارام
ایستادی و تماشا کردی
شکستن مرا
در حالی که تو
چشمانت برق شادی داشت
ومن ماندمو پس کوچه های خالی از خاطرات تو...
(سارا)
لینکت کردم!!
منم همینطور خانمی
اااااااا یه جا گفتی چشات برق نداشت یه جا میگی داشت؟؟؟
برو تو بهرش میفهمی
.
.
.
.
زیاد خودتو درگیر نکن
از این به بعد:
هر شب رویاهایت را نمک سود کن، در تشتِ طلای مادربزرگ که در آن رخت چرک هایش را میخیساند.
بعد بگیر بخواب!
همینجوری
خخخخخخخخخخخخ
دیگه تشت از مد افتاد
بد نبود ولی بهتر از این هم نوشتی ها!!!!!!!!(اصن من زدم رو سازه مخالف)
ممنونم از انتقادت
سعی میکنم بهتر بنویسم
مـن اشـتـباه کـردم !
به خـیالم بوسـه هایت ، تـعهد هـستند
آغــوشت ، ســر پناه
هــدیه هایت ، قـول وقـرار
مـن اشـتباه کــردم !
هر چـه بودی ، عـادت بـودی
نـه فقـط بـا مـن، بـا هــــمــه ایــن طــور بـودی…
خیلی قشنگ بود سارا گلی جون
ممنونم
گریه نکن عزیزم
جالب بود
ممنونم
دوستم میگه چرا انقدر غذات کم شده
؟
میگم : تو رژیمم …
میگه رژیم لاغری ؟!
میگم پَ نه پَ رژیم صهیونیستی
خخخخخخخخخخخخخ
فدای سارا بشم من
زیبا بود
خدا نکنه
ممنونم
عادت ندارم درد دلم را
به همه کس بگویم ..! !
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم..
تا همه فکر کنند . . .
نه دردی دارم و نه قلبی........!
سلامسید
خیلی قشنگ بود