شبی بود...

زیاد قشنگ نیست،ولی به درد خوندن میخوره:

شبی بود

حال گریستن داشتم

نمیدانم،شاید دلتنگ بودم

ناگهان بویی اشنا به مشامم رسید

نوری روشن شد

و از پس تاریک و روشن چشمانم

تو نمایان شدی

مانند همیشه نبودی

چشمانت دیگر ان برق همیشگی را نداشت

ودر پس صورت زیبایت

غمی مبهم نمایان شد

چه راحت گفتنی ها را گفتی

در حالی که بغضی

صدای زیبایت را پوشانده بود

ارامو زمزمه وار گفتی:

دیگر نمیخواهمت

وچه ارام

ایستادی و تماشا کردی

شکستن مرا

در حالی که تو

چشمانت برق شادی داشت

ومن ماندمو پس کوچه های خالی از خاطرات تو...

(سارا)

شیطنت عشق...

بگذار شیطنت عشق

چشمان تورا به عریانی خویش بگشاید

هر چند انجا جز رنج و پریشانی نباشد

اما....

کوری را به خاطر ارامش تحمل کن

(دکتر علی شریعتی)

شکست...

شکست....

قلبم را میگویم

خرد شد با رفتنت

هیچ چیزی دیگر از ان باقی نماند

رفتنت بد جور داغونم کرد

ای یار بی وفا.....

(سارا)

عید همگی مبارک

سلام بر دوستان عزیزم

پیشاپیش عید سعید فطرو به همه شما تبریک میگم و امیدوارم عباداتتون قبول درگاه حق تعالی باشه(چه با ادب شدم)

همین دیگه

و سلامتی شما و خانواده محترمو از خدا خواستارم

و امیدوارم در چند ماه اینده یه دختر خوب برای داداش سهیل پیدا کنم و اونو از این ترشیدگی در بیارم

بدرود

به تو گفتم...

به تو گفتم بیا خودم میشوم فرش زیر پایت

به تو گفتم بیا خودم میشوم حس قشنگ عاشقی

به تو گفتم بیا من میشوم همان مجنون کوچه نشین

به تو گفتم بیاو بشو لیلی خانهی من

به تو گفتم بیا خودم میشوم اتش عشقی نافرجام

به تو گفتم،به تو گفتم بیا خودم میشوم،اصلا میشوم همانی که تو میخواهی

به تو گفتم بیا خودم میشوم میکده و باده ات

خودم میشوم مست چشمانت

به تو گفتم بیا خودم میشوم پنجرهی رو به افقت

خودم میشوم،اصلا میشوم همانی که تو میخواهی

به تو گفتم بیا خودم میشوم تخت و خوش خواب گرانت

خودم میشوم میز پر از غذایت

خودم میشوم پرستارو تا صبح بر بالینت مینشینم

اصلا خودم میشوم همه چیزت

فقط تو بیا

(سارا)

تو گفتی:.....

خوب دوستان من دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه اگه کسی میتونه یه پاسخ برای این شعر من بگه و بذاره تو وبش و به من بگه تا من اگه تونستم دوباره جواب بدم

منتظرم